سه شنبه / ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ / ۰۸:۳۱
سرویس : کشت و صنعت، باغداری ، گیاهان خوراکی و پروتئین سویا
کد خبر : ۵۸۱۳۰
گزارشگر : ۱۰۰۸
سرویس کشت و صنعت، باغداری ، گیاهان خوراکی و پروتئین سویا
یادداشت از منصور انصاری

اندر حکایت «خدمت» و «خیانت» به کشاورزی کشور

مشخص نیست چرا عده ای به تازگی با نوعی تفسیر و تعبیر از بعضی مفاهیم کلی کشاورزی و درست و متقن دانستن آنها در جایگاه قضاوت قرار می گیرند تا خود را خادمان به مردم کشور و کشاورزی و کشاورزان قلمداد نموده و دیگران که این تفاسیر و تعابیر «خود ساخته و پندارگرايانه» را نادرست می شمارند به عنوان خائن معرفی کنند.

مشخص نیست چرا عده ای به تازگی با نوعی تفسیر و تعبیر از بعضی مفاهیم کلی کشاورزی  و درست و متقن دانستن آنها در جایگاه قضاوت قرار می گیرند تا خود را خادمان به مردم کشور و کشاورزی و کشاورزان قلمداد نموده و دیگران که این تفاسیر و تعابیر «خود ساخته و پندارگرایانه» را نادرست می شمارند به عنوان خائن معرفی کنند. تا آنجا که اینان، این مفاهیم و تعابیر را در تریبون های قدرتمند و گسترده ای که در اختیار دارند مطرح می کنند، جای پاسخگویی مستقیم ویا خطابی نیست اما وقتی که بر اساس این برداشت ها دیگران را به بی کفایتی ، خیانت و پشت کردن به اقتدار و اعتلای کشور متهم می کنند طبعاً باید پاسخی شایسته دریافت کنند. موضوع دیگری که در مورد این گروه از گویندگان باید مورد اشاره قرار گیرد، تسری و تطابق غیرمنطقی محتوای این خود استنباطی ها به مضامین و مفاهیمی است که بزرگان کشور گفته اند. اینگونه انتساب ها در یک بحث علمی و متقن که لازمه اش توضیح و تشریح مفاهیم است چندان صادقانه نیست و در واقع ناشی از ضعف استدلال و با قصد مرعوب کردن کسانی است که با اعتقاد به همان مفاهیم و مضامین و گفته ها استنباط دیگری دارند و می کوشند که با آمار و ارقام و استدلال علمی  و به استناد نتایج تحقیقات و همچنین وضعیت تعاملات کنونی جهان پیش رو ، دیگران را متقاعد و سیاست های کلی اداره امور کشور را تدوین کنند . ولی گروه اول با شعار«آنچه من می گویم همانست که بزرگان می گویند»، قصد اثبات موقعیت خود را دارند . اخیراً طیفی از این گویندگان وارد کارزار بحث «خدمت یا خیانت» به کشور و کشاورزی شده اند و یکی از حلقه های این زنجیره، یعنی دکتر «صادق خلیلیان» وزیر پیشین جهاد کشاورزی در دولت دهم در گفتگو با سایت خبری «نسیم» می گوید : «این که کشاورزی را به دلیل کمبود آب محدود کنیم یک بحث انحرافی بوده و خیانت به کشور ، مردم و کشاورزی ایران به شمار می رود» وخاطر نشان می سازد: «هر حرکتی در جهت نفی تولید داخل،خیانت و هر حرکتی در جهت حمایت از تولید داخل خدمت است » و ضمن انتساب این گفته ها به بزرگان کشور ، نتیجه می گیرد : «مسئولان نباید از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند» و با مشخص کردن این مسئولان به صورت واضح و با ذکر سمت ، به واردات گندم و ذرت در سال 1393 و بسیاری از محصولات اساسی اشاره می کند و از واردات 7 میلیون تن گندم در سال 1393 و اینکه می بایست 2 تا 2 میلیون و 500 هزار تن باشد ، به عنوان برگ برنده بحث خود و اثبات خیانت مسئولان یاد می کند. البته «دکتر صادق خلیلیان» وزیر پیشین جهاد کشاورزی در دولت دهم به یک کشف خارق العاده سیاسی دیپلماتیک نیز اشاره دارد و می گوید:«در دورانی که ما در حال مذاکره با 1+5 هستیم باید با تقویت تولید داخل دست بالاتر را در مذاکرات داشته باشیم». ضمن اشاره به اینکه این گفته به این صورت بسیار سطحی و عامیانه است و در حال حاضر هیچ سنخیتی با مرحله کنونی دیپلماسی مذاکرات ندارد و شاخصی نیست که مثلاً با تزریق یک آمپول به تولید داخل فوراً آن را تقویت کنیم بلکه می بایست از دهه گذشته تاکنون صورت می گرفت ، خاطر نشان می کنیم که قصد نداریم به جزئیات گفته های «دکتر صادق خلیلیان» و کسانی که به نسبت های متفاوت مفاهیمی چون ایشان بیان می کنند بپردازیم و یا با ارائه آمار و ارقام واردات گندم، غلات و انواع و اقسام میوه و تره بار و حتی صیفی و سبزی در وزارت جهاد کشاورزی دولت نهم و وزارت ایشان در دولت دهم موضوع خودکفایی یا عدم خود کفایی و امنیت غذایی یا عدم امنیت غذایی را مورد بحث قرار دهیم، بلکه این نوشته می کوشد مفاهیم کلی و مورد مناقشه که درک نادرست از آنها وجود دارد را به چالش بکشد. مثلاً اولین پرسش این است که آقای خلیلیان و همفکران ایشان از کجا و چگونه دریافتند که مسئولان کنونی که به قول ایشان امتحان پس داده و ناموفق بوده اند، اعتقادی به خودکفایی یا حمایت از تولید داخل و کشاورزی و کشاورزان ندارند و بر چه اساسی و با کدام دلیل علمی و متقن خود را در جایگاه حامیان تولید داخل به ویژه کشاورزان و در نهایت خودکفایی قلمداد می کنند و کسانی که قصد ندارند بر سر شاخه بنشینند و بن شاخه را ببرند را خائن به کشور ، مخالفان خودکفائی و مدافعان تعطیلی کشاورزی یا به قول اینان «تئوری نه کاشت» ( که منظور همان «نکاریم» است ) به شمار می آورند؟ چرا اینان تعریف جامع و مانع از خودکفائی نمی کنند؟ آیا منظورشان «تولید کمی محصولات تحت هر شرایط و با هر قیمت است» یا مفهوم دیگری در نظر دارند؟ نگارنده این سطور، از آنجا که طی بیش از ده سال گذشته به استناد مقالات متعددی که چاپ شده و موجود است ،منتقد دیدگاه های ایشان و کسانی که چون ایشان شعار داده و می دهند بوده و هستم لازم است بگویم که این گروه از شعار دهندگان ،  کشاورزان و کشاورزی کشور را در یک عرصه واقعی با مشخصات هویتی،طبیعی،جغرافیایی،تاریخی و اجتماعی مشخص و شرایط آب و هوایی اجتناب ناپذیر نمی بینند و هیچ موجبیت و دترمینیسم طبیعی را بر آن حاکم نمی دانند بلکه به دور از واقعیت عیناً موجودِ تمدن سرزمینی در یک حوزه جغرافیایی خشک و نیمه خشک، با اراده ورزی پندارگرایانه و برای جلب نظر کسانی که کمتر از ساختار کشاورزی کشور اطلاع دارند شعار می دهند که اگر بخواهیم می توانیم با همین آب و خاک و سطح دانش و مکانیزاسیون،200 و بلکه 400 میلیون نفر را تغذیه کنیم! این آرزوهای کودکانه البته شیرین و دلنشین هستند ولی هیچ ارتباط منطقی با وضعیت  موجود کشاورزی و نوع مالکیت های خُرد و اداره امور مملکت و مهم تر از همه تحولات دیپلماسی جهان و دستاورد های بزرگ و قابل اتکایی که در حوزه تعامل بازرگانی میان ملت ها به وجود آمده ندارند . به سخن دیگر باید گفت؛ تحولات تاریخی در عرصه تولید ، اقتصاد و بازرگانی کشاورزی با شعارهای سیاسی عامه پسند امکان پذیر نیست ، کشاورزی از صبحدم تاریخ و ساختار اجتماعی تولید تاکنون مقهور طبیعت بوده و هست و فقط با «قانون استیلا» یعنی کشف رمز و راز طبیعت و بهره گیری از دانش و علوم و تکنولوژی می توان دامنه این قهر را محدود و به فرمان سیاست گذاری و حکمرانی و برنامه ریزی کلان در این یا آن جغرافیای طبیعی درآورد،این مضامین، پیش از این بارها و بارها و در پاسخ به همفکران دکتر خلیلیان مورد تأکید قرار گرفته است ، خودکفایی یا درست ترِ آن «خوداتکایی» یک مفهوم کیفی است که رابطه ای با کمیت تولید و میزان صادرات یا واردات ندارد  زیرا «خودکفایی» به معنی دست یابی به عددی از تولید است که کلیه نیازهای داخلی کشوری با جمعیت در حال رشد و منابع محدود آب و خاک را تأمین کند،ضمن اینکه این عدد فرضی و متغیراست و به هیچ نقطه ثابتی ختم نمی شود زیرا جمعیت و سطح تغذیه و رفاه رو به افزایش است. از سوی دیگر کدام خائنی (به قول ایشان) گفته که کشاورزی به طور کلی باید تعطیل شود؟ اینکه عده ای بگویند کمتر بکاریم و بیشتر، بهتر و ارزانتر برداشت کنیم ، اینکه بگویند طوری بکاریم که قیمت تمام شده آن در کشورهای منطقه و حتی عرصه جهانی رقابتی باشد ، اینکه بگویند محصولی بکاریم که تقاضایش برای آب کمتر و درعین حال راهبردی تر باشد ، اینکه بگویند کشاورزی و منابع آب و خاک را با علوم و دانش روز بررسی کنیم و حسب توان و ظرفیت آن مورد استفاده قرار دهیم و اصرار نداشته باشند که 2 ضربدر2 می شود 5 تا، یعنی قصد دارند کشاورزی کشور را تعطیل و تئوری نکاشت (نکاریم) و «نه» به خودکفائی را دنبال کنند؟ اینکه می گویند نمی خواهیم «جیرجیرک» باشیم بلکه می خواهیم به شیوه «مورچه»، آیندگان و باشندگان آتی این سرزمین را نیز در محاسبات و برنامه ریزی خود ملحوظ داریم و اینکه نمی خواهند آخرین قطره های آب سفره های زیرزمینی را مصرف کنند تا شعارهای عوام فریبانه مردم پسند به خورد خلق الله دهند که ببینید چقدر تولید را افزایش دادیم تا مگر رأی و نظری را به خود جلب کنند، خائن هستند و شما که نمی خواهید خطاهای گذشته را بپذیرید قصد خدمت به کشور را دارید؟ آقای دکتر خلیلیان! چند دقیقه خارج از فضای خدمت و خیانت فکر کنید ، معادلات دیپلماسی جهان تغییر یافته است ، آرایش قوا در صحنه جهانی ماهیتاً دگرگون شده است، جهان کنونی دیگر در سایه چند پیمان ورشو،ناتو،سنتو و سیتو، نفتا و غیره تعریف نمی شود ، طومار این پیمان ها که جهان را مرزبندی کرده بودند به سر آمده است ، زبان دیپلماسی و شیوه حل منازعات و شاخص های اعمال قدرت و سلطه نیز دگرگون شده اند ، دیپلماسی جهانی به یک برآمد متفاوت از 4 دهه گذشته رسیده است ، کشت فرا سرزمینی مقبولیت سیاسی یافته است ، واردات آب مجازی یک واقعیت دو جانبه «بُرد بُرد» در صحنه بازرگانی میان کشورهاست ، برای دست یابی  به زمین های حاصل خیز و پر آب کشورهای دور از کشورمان دیگر نیازی نیست عَلَم و کتل، داغ و درفش و شمشیر و سرنیزه برداشت و با توپ و تانک به کشوری حمله کرد و با تسخیر برج و باروهای مرزبانی ، مزارع آن را برای تولید محصول در اختیار گرفت،آنها خود داوطلبانه شما را به میزان سرمایه گذاری و توانایی آبادگری دعوت می کنند تا بکاری و برداشت کنی و با کمترین عوارض گمرکی به کشور خودت حمل کنی،باید درک کرد که مبادلات بازرگانی میان کشورها برای حفظ تعادل اقتصاد جهانی و کشورهای بزرگ به مرحله ای رسیده است که لامحاله نمی تواند تابعی صرف و بلاوسطه از اراده و سلطه سیاست و سیاستمداران زورمدار باشد،بلکه برعکس،در اوج مخاصمات و تقابل جوئی ها میان این و آن ژئوپلتیک،بازرگانی کشورها فارغ از مناقشات،سود متقابل خود را دنبال می کنند . شما می توانید به این معما پاسخ دهید که چگونه در اوج مناقشه، تحریم و محاصره اقتصادی هر ساله در قالب یک توافق بازرگانی میان یک بخش نه چندان خصوصي کشورمان و در قالب یک نهاد ، 250 هزار جوجه یک روزه اجداد گوشتی از یک نژاد انگلیسی به نام «راس» از طریق هواپیما وارد کشور می شود و در مزارع پرورشی پس از طی دو مرحله به 2 میلیون و 60 هزار تن گوشت مرغ تبدیل می شود که تازه 60 هزار تن آن نیز صادر می شود ؟و همچنین شما خوب می دانید که آمار واردات ما طی سالیان متمادی گذشته در حوزه نهاده های دامی( ذرت،کنجاله سویا،گندم دامی) و کود،سم، بذر و گندم مورد مصرف جمعیت روز به افزایش چقدر بوده و هست، با این همه اگر از شما سوال کنند که خودکفائی چیست و آن را برای کدام هدف می خواهید،نخواهید گفت که خودکفائی،دانش بهتر کاشتن و برداشتن و تکنولوژی و علم روز کشاورزی و کشاورزیِ دانش محور است بلکه حتماً خواهید گفت که ما خودکفایی را برای افزایش تولید و برای اینکه دست به سوی خارجی ها دراز نکنیم و آنان ما را از گرسنگی نکشند و برای امنیت غذایی می خواهیم و جملاتی از این دست که برای اثبات نظریه خود به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر به کار می برید. خوب است بدانید، کشورهای سلطه جو و زورمدار به رغم میلشان، به دلیل برآمد افکار عمومی دنیا،حتی اگر بخواهند نمی توانند علیرغم هر مخاصمه ای که دارند مردم کشوری را در معرض گرسنگی قرار دهند،این سیاست در صحنه جهانی محکوم ، مطرود و شکست خورده است  و هر دولت یا سیاستمداری هم که مرتکب آن شده باشد را به زانو در می آورد  و از سوی دیگر، امنیت غذایی نیز هیچ ارتباط منطقی و مستقیمی با میزان تولید داخل یا واردات از خارج ندارد ، چه بسا کشوری اغلب گندم ، غلات و مواد غذایی مورد نیاز خود را وارد کند ولی برای مردمش امنیت غذایی فراهم ساخته باشد و برعکس، کشوری بزرگترین تولید کننده مواد غذایی و حتی صادر کننده باشد اما ضریب امنیت غذایی بسیار پایینی داشته باشد . امنیت غذایی رابطه مستقیم و بلا واسطه ای با قدرت خرید مردم و حداقل دستمزدها و درآمد ها دارد . کشورهایی چون برزیل و آرژانتین از بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان گوشت مرغ ، گوشت قرمز ، غلات، گندم و ذرت هستند ولی نه تنها از ضریب امنیت غذایی بالایی برخوردار نیستند بلکه ضریب جینی فاحشی نیز دارند ، اما کشوری مانند هلند که تولید کننده غلات و گندم نیست از ضریب امنیت غذایی بسیار بالایی برخوردار است.بنابراین نیازی  به این تعابیر و تفاسیر خلاصه شده در آمار و ارقام واردات و صادرات و موضوع خودکفایی یا عدم خودکفایی و نظریه تعطیل کردن کشاورزی و نکاشت (نکاریم)و خدمت و خیانت نیست، این شیوه نگرش و این تعاریف حتماً راه به ناکجاآباد می برند ، شما خوب می دانید که دولت در سال 93 تصمیم گرفت برای مهیا شدن در هر شرایطی که ممکن است بعد از گفتگو های «لوزان» فراهم شود ذخیره ای بیش از 6 ماه داشته باشد ، این را به حساب بی کفایتی نگذارید،کشور با بحران آب مواجه شده است، شما هم اذعان دارید و از این گذشته، وقتی که ما با گسترش کشاورزی دانش بنیاد در کشور و شرایط مثبت موجود در صحنه بازرگانی جهان می توانیم بی آنکه باج بدهیم و دستی به سویی دراز کنیم،گندم و غلات،ذرت،کنجاله سویا،دانه های روغنی و محصولاتی که فعلاً آب لازم برای گسترش کمی کشت آنها را نداریم ، زیر قیمت تمام شده و در معامله ای بُرد بُرد و با این اندیشه که حتماً نیاز فروشندگان بیش از ماست و برای حفظ ذخایر سفره های آب زیرزمینی و تجدید حیات آنها خریداری کنیم، چرا موضوع را به خدمت و خیانت تعبیر و تفسیر کنیم؟خودکفایی کمیت تولید نیست،یک مفهوم کیفی است که توانمندی کشور را در عرصه تولید کیفی و رقابتی با حفظ منابع پایه آب و خاک و احیاء آنها بر محور دانش تعریف می کند .
    منصور انصاری
                                                                                        مدیرودبیر تحریریه مجله دامپروران

(سه شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴) ۰۸:۳۱

پست الکترونیک را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید


خبر 1

خبر برگزیده

بازار ارز

سرویس نمایشگاه و همایش‌ها