در جهانی که تغییرات اقلیمی، جنگهای منطقهای و بحرانهای اقتصادی سایهای سنگین بر امنیت جهانی گستردهاند، نقش کشاورزی و امنیت غذایی دیگر صرفاً به تأمین نیازهای داخلی کشورها محدود نمیشود.
تحلیلگران روابط بینالملل تأکید میکنند توانایی هر کشور در تولید و توزیع مواد غذایی، امروز عامل تعیینکننده در مناسبات سیاسی و حتی موفقیت در مذاکرات بینالمللی است.
به باور کارشناسان، کشوری که سفره شهروندانش خالی باشد، نمیتواند با دست پر بر سر میز مذاکره حاضر شود. این واقعیت، امنیت غذایی را از سطح یک موضوع اقتصادی به جایگاهی استراتژیک ارتقا داده است؛ جایگاهی همسنگ با امنیت انرژی یا توان نظامی.
نمونههای تاریخی فراواناند. در دهههای گذشته، کشورهایی که با بحران قحطی و کمبود غلات دستوپنجه نرم کردند، اغلب در صحنه بینالملل به حاشیه رانده شدند. در مقابل، دولتهایی که توانستند امنیت غذایی خود را تضمین کنند، رفاه داخلی و نیز قدرت مانور دیپلماتیک بیشتری یافتند.
یک کارشناس مرکز مطالعات استراتژیک میگوید: «کشوری که قادر نباشد نان مردمش را تأمین کند، نمیتواند از استقلال سیاسی سخن بگوید. هر قراردادی که با فشار گرسنگی بسته شود، دیر یا زود به امتیازدهیهای اجباری خواهد انجامید.»
بحران جهانی گندم که پس از جنگ در اروپای شرقی شکل گرفت، بهروشنی نشان داد حتی اقتصادهای بزرگ نیز در برابر کمبود مواد غذایی آسیبپذیرند. این تجربه، به دولتها آموخت که امنیت غذایی نه یک موضوع فرعی، بلکه یک ستون بنیادین سیاست خارجی است.
با وجود این، بسیاری از کارشناسان تأکید میکنند که در کشور، بخش کشاورزی هنوز آنچنانکه باید مورد حمایت قرار نگرفته و زیر سایه بحثهای سیاسی نادیده گرفته میشود. مقایسه با کشورهای پیشرفته نشان میدهد که سرمایهگذاری پایدار در کشاورزی و حمایت هدفمند از کشاورزان، نه تنها امنیت غذایی را تضمین میکند بلکه قدرت چانهزنی سیاسی را افزایش میدهد.
یکی از استادان دانشگاه تهران میگوید: «امنیت غذایی پشتوانه سلامت ملتهاست و ضامن استقلال رأی کشورها در عرصه جهانی. هیچ ملتی که گرفتار گرسنگی باشد، قادر نخواهد بود در مذاکرات بینالمللی از موضع قدرت سخن بگوید. اگر سیاستگذاران اهمیت کشاورزی را جدی نگیرند، امنیت سیاسی در آیندهای نه چندان دور به مخاطره خواهد افتاد.»
گزارشهای سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) نیز بارها بر این نکته تأکید کرده که تغییرات اقلیمی و کاهش منابع آبی، معادلات غذایی را پیچیدهتر کرده است. در چنین شرایطی، کشوری که از امروز برای افزایش بهرهوری کشاورزی و حفاظت از منابع طبیعی خود برنامهریزی نکند، فردا ناگزیر خواهد بود استقلال سیاسی خود را در گرو واردات و وابستگی خارجی قرار دهد.
امروز بیش از هر زمان دیگر روشن است که کشاورزی، تنها به معنای کشت محصول نیست؛ بلکه یکی از ستونهای اصلی دیپلماسی و ثبات سیاسی است. اگر کشورها میخواهند در قرن بیستویکم در رقابتهای جهانی پیروز باشند، باید پیش از هر چیز، امنیت غذایی شهروندان خود را تضمین کنند.