به گزارش پایگاه خبری صنایع غذایی فودنا، حدود یک هفته است که خبر استعفا یا برکناری محمدرضا فرزین از ریاست بانک مرکزی، در فضای رسانهای و محافل اقتصادی دستبهدست میشود؛ خبری که اینبار نه از سوی دولت و نه از سوی بانک مرکزی تکذیب شده و همین سکوت، تفسیرهای مختلفی را دامن زده است.
در شرایطی که نرخ دلار در محدوده ۱۳۰ تا ۱۴۰ هزار تومان نوسان میکند و بازارها با کمترین سیگنال، دچار التهاب میشوند، افکار عمومی در انتظار تصمیم نهایی رئیسجمهور برای تعیین رئیس کل جدید بانک مرکزی است؛ تصمیمی که میتواند مسیر اقتصاد کشور را بار دیگر تحت تأثیر قرار دهد.
بازگشت چهرههای تکراری به جای اصلاح ساختاری
در میان گزینههای مطرحشده برای جانشینی فرزین، نام عبدالناصر همتی بیش از دیگران جلب توجه میکند؛ رئیس کل اسبق بانک مرکزی و وزیر پیشین اقتصاد که از مرداد ۱۳۹۷ تا خرداد ۱۴۰۰ سکان سیاست پولی را در اختیار داشت.
مدافعان همتی به تجربه او در دوران خروج آمریکا از برجام و کنترل نسبی بازار ارز در ماههای ابتدایی دوره مسئولیتش اشاره میکنند، اما منتقدان میگویند بازگشت همتی، بازتولید همان الگوهای شکستخورده گذشته است؛ سیاستهایی که در نهایت به جهش تاریخی نرخ ارز، رشد پایه پولی و گسترش انتظارات تورمی انجامید.
سلطان نوسان؛ حافظه اقتصادی پاک نشده است
منتقدان بازگشت همتی معتقدند حافظه اقتصادی جامعه هنوز دوره «سلطان نوسان» را فراموش نکرده است؛ دورهای که دلار چندکاناله شد، سیاستهای دستوری جای اصلاحات ساختاری را گرفت و وعدههای ثبات، به بیثباتیهای عمیقتر منجر شد.
از دید این گروه، بازگشت مدیری که چندی پیش بهعنوان وزیر اقتصاد با استیضاح و انتقادات جدی مجلس روبهرو شد، نهتنها پیام مثبتی به بازار مخابره نمیکند، بلکه این سیگنال را میدهد که نظام تصمیمگیری اقتصادی، بهجای تغییر ریل، همچنان در حال چرخش در یک دایره بسته است.
سایر گزینهها؛ چرخش میان چهرههای آشنا
در کنار همتی، نامهایی همچون علی دیواندری، مدیر باسابقه بانکی؛ محمدحسین رحمتی، معاون سازمان برنامه و بودجه؛ سید حمید پورمحمدی، رئیس سازمان برنامه و بودجه؛ فرشاد حیدری، معاون پیشین نظارتی بانک مرکزی و سید کامل تقوینژاد، دبیر هیئت دولت نیز مطرح شدهاند.
اما وجه مشترک اغلب این گزینهها، حضور قبلی در ساختار سیاستگذاری پولی و مالی کشور است؛ ساختاری که بسیاری از اقتصاددانان، آن را نیازمند اصلاحات جدی و تغییر رویکرد میدانند، نه صرفاً جابهجایی افراد.
مسئله اصلی؛ فرد یا مدل سیاستگذاری؟
آنچه در میان هیاهوی اسامی گم شده، پرسش اساسیتری است: مشکل اقتصاد ایران کمبود مدیر باتجربه است یا بنبست در مدل سیاستگذاری؟
به باور منتقدان، تا زمانی که بانک مرکزی استقلال واقعی نداشته باشد، سیاستهای ارزی شفاف نباشد و کسری بودجه از مسیر پولی تأمین شود، تغییر رئیس کل تنها مُسکنی موقت خواهد بود.
بازگشت چهرههایی مانند همتی، بدون پاسخگویی شفاف به عملکرد گذشته و بدون ارائه برنامهای متفاوت، میتواند پیام نگرانکنندهای به بازار بدهد؛ پیامی مبنی بر اینکه «سلطان نوسان» نهتنها برکنار نشده، بلکه دوباره در حال بازگشت است.