مردم ایران شرافتمندانه پای بحرانها، بمب و موشکهای وطنشان ایستادهاند و میدانیم که تا آخرین لحظه هم میمانند. تولیدکنندگان هم باید بایستند؛ ایران برای ماست. شایسته این ملت نیست که حداقل در زمینه صنعت غذا دچار مشکل شود اما دولت هرگز دست صنایع تولیدی را نگرفته است و ما درخواست داریم که حداقل در این شرایط پای ما را نگیرد.
بعد از ۱۲ روز جنگ چیزی که روشن شده این است که مردم و دولت به صنعت غذا نیاز دارند. زمانی که مردم خانه و کاشانه خود را به مقصد شهرهای گوناگون ترک کردند پراکندگی انبوه جمعیت در مناطق مختلف برای عرضهکنندگان و تولیدکنندگان قابل پیشبینی نبود و حتی به دلیل مشکلات عرضه سوخت توزیع مواد غذایی سختتر هم شد اما درنهایت تولیدکنندگان از پس این چالش برآمدند. اگرچه چالشهای صنایع تولیدی به روزها جنگ و شرایط غیر عادی در کشور محدود نیست اما وضعیت فعلی، چالشها را دو چندان و صنعت را بیش از پیش درگیر کرده است.
از نظر من افرادی که در صنایع تولیدی ایران فعالیت میکنند، از گرفتارترین افراد کشور هستند. آنها از سمتی با قوانین و تعزیرات روبرو هستند و باید پاسخگوی نهادهای ذیربط باشند، از سمت دیگر افزایش قیمت هم خریداران را معترض میکند.
شرایط دشوار است و یکی از دغدغههای این روزهای کسبوکارها تامین نقدینگی است اما این را هم در نظر داشته باشیم که شرکتها همیشه باید برنامهریزی مالی داشته باشند که حداقل یک بازه زمانی ۱۲ روزه که جنگ شد با مشکل نقدینگی مواجه نشوند. در این مدت کوتاه هم صنعت تولیدی ایران با موضوعی روبرو شد که با آن آشنا نبود: کار نکردن بانکها و در پی آن از کار افتادن برخی کارتخوانها. وجه نقد هم که سالهاست از معاملات بازار حذف شده است. تولیدکنندهها پس از تولید محصول باید تولیداتشان را به بازار عرضه کنند اما وقتی نتوانند در ازای آن وجهی دریافت کنند چالش بزرگی است که باید دولت برای آن چارهاندیشی کند.
تمام صنایع کشور از جمله صنعت غذا به دلیل مشکلات تامین انرژی، از ابتدای سال ۱۴۰۳ با بحران مواجهاند. در صنعت غذا این مشکلات چشمگیر است. صنعت غذا نمیتواند به دلیل مشکلات مذکور کارش را متوقف کند و بگوید از دو روز دیگر فعالیت را از سر میگیریم. خسارات ناشی از مشکلات تامین انرژی را نباید نادیده گرفت. در فرآیند تولید نان در هر مرحلهای که باشیم و برق قطع شود، مواد اولیه از بین خواهند رفت یا مازاد خواهند شد. درمجموع باید بگویم خسارتهای وارده به صنایع کلان است و حتی شرکتهای بزرگ با سیلی صورتشان را سرخ نگه داشتهاند.
در نظر داشته باشید که تولیدکنندگان صنعتی میتوانند قیمت کالای خود را افزایش دهند اما تولیدکنندگان روز مانند تولیدکنندگان مواد غذایی نمیتوانند روزانه قیمت کالای خود را افزایش دهند. قیمت روی کالا ثبت میشود و در صورت افزایش قیمتها باید با دعوا و صبر قیمت کالا را افزایش دهند. اما موضوع این است که در این شرایط صدای مردم درمیآید و البته که حق دارند؛ مشکلات مردم آنقدر زیاد است که دیگر از مشکلات صنعت غذا خبر ندارند. در این نقاط است که دولت باید کمک حال صنعت باشد که متاسفانه به دلایل مختلف مثل بیبرنامگی و نشاندن افراد ناوارد در صندلیها، دولت نتوانسته بحران بین تولید و عرضه را رفع کند.
کشور ما در حال حاضر با کمبود بسیار زیاد سرمایه انسانی روبرو است و تدوام وضعیت جنگی موجی از ناامیدی را برای سرمایههای انسانی که ماندهاند در پی خواهد داشت. در بخش تولیدی چالش منابع انسانی تفاوتهای دیگری هم با سایر صنایع دارد. از یک سو اتباع خارجی بیبرنامه وارد کشور شدند و بیبرنامه هم آنها را باز میگردانیم و این بیبرنامهگی منابع انسانی تولید را دچار چالش بزرگی کرده است. اگر برنامهریزی وجود داشت ما باید از وجود همین اتباع براساس استانداردهای جهانی استفاده میکردیم.
اینها میروند و مطمئن باشید کار بسیاری از صنایع خواهد خوابید چراکه در بسیاری از صنایع کارگر ایرانی وجود ندارد. بخش دیگری از سرمایههای انسانی هم افراد تحصیلکردهای هستند که دانسته یا نادانسته، بهحق یا ناحق ایران را ترک کردهاند. آن هم به مقصدهای نادرست. آن تعدادی هم که ماندهاند اگر کاربلد باشند، میان شرکتها با دستمزد بالاتر جابهجا میشوند! اینجاست که شرکتهایی که ثروت و آبرویشان در گرو تولید است باید برای داشتن سرمایههای انسانی التماس کنند و به نهادها و دولتها هم پاسخگو باشند. با تمام این شرایط و سختیهای فعالیت در صنایع تولیدی ایران، هیچکجا بهتر از کشور خودمان برای خدمترسانی به مردم نیست. امیدوارم مسئولین این را درک و با بخش تولید همراهی کنند.