در بسیاری از کشورهایی که اقدام به حذف صفر از پول ملی خود کردهاند (به ویژه در کشورهایی با تورم بالا)، این اقدام به تنهایی نتوانسته تورم را مهار کند. موفقیت این کار معمولاً به شرطی است که همراه با اصلاحات اساسی اقتصادی، کنترل نقدینگی و بهبود وضعیت تولید و بودجهای دولت باشد.
تورم ناشی از عدم توازن بین عرضه و تقاضا، کسری بودجه دولت، رشد نقدینگی، ضعف تولید، و عوامل ساختاری دیگر در اقتصاد است. حذف صفرها صرفاً یک تغییر ظاهری در واحد پولی است و هیچ یک از این عوامل بنیادی را برطرف نمیکند.
با حذف صفرها، اگر قبلاً کالایی ۱۰۰,۰۰۰ ریال قیمت داشته، حالا ۱۰ تومان (با فرض حذف چهار صفر و تبدیل ریال به تومان) قیمت خواهد داشت. اما قدرت خرید شما همان است؛ یعنی شما با ۱۰ تومان جدید دقیقاً همان مقدار کالا را میخرید که با ۱۰۰,۰۰۰ ریال قدیمی میخریدید. نسبت ارزش پول به کالاها و خدمات ثابت میماند.
وجود تعداد زیاد صفرها در پول ملی، حس بیارزشی و عدم اعتبار را القا میکند. با حذف صفرها، پول ملی "کوچکتر" و "معقولتر" به نظر میرسد و میتواند به بهبود روانی جامعه و تصویر بینالمللی از پول ملی کمک کند. این جنبه روانی میتواند به طور غیرمستقیم بر انتظارات تورمی (کاهش تمایل مردم به افزایش قیمتها) تأثیر بگذارد، اما این تأثیر پایدار نیست مگر اینکه با اقدامات اساسی اقتصادی همراه باشد.
کارشناسان تأکید میکنند که حذف صفرها باید پس از کنترل تورم و اصلاحات ساختاری اقتصادی انجام شود تا اثربخشی بیشتری داشته باشد و نیاز به تکرار آن در آینده نباشد. اگر تورم همچنان بالا باشد، ممکن است پس از مدتی نیاز به حذف مجدد صفرها احساس شود که خود هزینههای سنگینی (مثل چاپ اسکناسهای جدید و بروزرسانی سیستمهای مالی) را در بر دارد. ریشه اصلی تورم در ایران به کسری بودجه دولت و ناترازیهای اقتصادی باز میگردد که نیاز به اصلاحات بنیادین در این حوزهها دارد.
حذف چهار صفر از پول ملی ایران، گامی در جهت بهبود کارایی و ظاهر پول است، نه درمانی برای بیماری مزمن تورم. برای مهار واقعی تورم، باید به سراغ ریشههای آن رفت: کنترل نقدینگی، مدیریت صحیح بودجه دولت، حمایت از تولید و سرمایهگذاری، و اصلاحات ساختاری اقتصادی. در غیاب این اقدامات بنیادی، حذف صفرها تنها یک مُسکن موقتی خواهد بود که در بلندمدت نمیتواند ارزش واقعی پول ملی را حفظ کند.