مشکلات عمده این صنعت را میتوان در چند دسته خلاصه کرد. نخست، زیرساختی: قطعی برق که از یک روز کامل در هفته آغاز شد، اکنون به دو روز کامل (۸ صبح تا ۱۱ شب) رسیده است. این قطعیها گاهی حتی بدون اطلاع قبلی اتفاق میافتد. کمبود آب و گاز هم به مشکلات افزوده است. برای جلوگیری از توقف کامل فعالیت، سرمایهگذاری در ژنراتور و تغییر شیفتها انجام شده، اما این تدابیر تنها از بیکاری یا تعدیل نیرو جلوگیری کردهاند، نه از افت بهرهوری.
بروکراسی اداری؛ سرعتگیر همیشگی
دومین مشکل، روندهای پیچیده اداری است. از شهرداری گرفته تا جهاد کشاورزی و وزارت صمت، فرآیندهای طولانی و پرپیچوخم، مانع جدی برای بههنگام اجرا کردن طرحهای توسعهای هستند. این شرایط باعث میشود که واحدهای تولیدی به جای تمرکز بر نوآوری و توسعه بازار، بخش عمده انرژی خود را صرف عبور از مراحل اداری کنند.
وعدهای که به عمل نرسید
یکی از نمونههای بارز فرصتسوزی، بازدید رئیسجمهور فقید، شهید آیتالله رئیسی، از کارخانهای در «لکه صنعتی دکتر حسابی» استان البرز است. در این سفر، قولی صریح برای تبدیل این محدوده به «ناحیه صنعتی» داده شد؛ قولی که با مکاتبات استاندار با وزارت صمت و جهاد نیز همراهی شد، اما بیش از یکونیم سال گذشته و هیچ اقدام عملی رخ نداده است. نتیجه، باقیماندن مشکلات زیرساختی و محروم ماندن تولیدکنندگان از مزایای قانونی این ارتقاست.
هزینههای صادرات؛ از منطق به حاشیه راندهشده
مورد دیگر اینکه در دولت قبل برای هر کانتینر محصول های صادراتی فقط یک پرداخت مجوز بهداشت حدود ۲۰۰ هزار تومانی صادر و پرداخت میشد اما به تنها این مبلغ به 720 هزار تومان افزایش پیدا کرده است بلکه باید برای هر قلم کالا در آن کانتینر، بصورت جداگانه مبلغ ۷۲۰ هزار تومان پرداخت کنیم یعنی اگر کانتینر ۱۰ قلم داشته باشد، هزینه بیش از ۷ میلیون تومان خواهد شد واین برای مجموعهای که صادرات روزانه دارد، این رقم در پایان سال بسیار سنگین و غیرمنطقی است و این جدای از نمونهبرداری یا تست های کیفی است.
عشق، ایمان و یک مسیر ناهموار
تولید در چنین شرایطی دیگر صرفاً به منطق اقتصادی وابسته نیست؛ عشق به کار، ایمان به تعهد اجتماعی، و پایبندی به اشتغالزایی و ارزآوری است که واحدهای تولیدی را سرپا نگه میدارد. با این حال، فقدان حمایت کافی قانونی و زیرساختی، بسیاری از تولیدکنندگان کوچک را از ادامه مسیر بازداشته یا وادار به خروج کرده است.
صادرات؛ نیمه پر لیوان
با وجود همه دشواریها، آمار صادرات نشان میدهد که این صنعت هنوز توانمندی چشمگیری دارد. برندهایی همچون سوربن تنها در سه سال اخیر رشد قابلتوجهی در بازارهای بینالمللی داشتهاند؛ از ۵۰۰۰ تن صادرات در سال ۲۰۲۳، به ۵۴۰۰ تن در ۲۰۲۴، و پیشبینی ۶۵۰۰ تن در پایان ۲۰۲۵.
این توسعه تنها به بازارهای مرسوم عراق و افغانستان محدود نمانده، بلکه به ۲۵ کشور ازجمله آذربایجان، قزاقستان، روسیه، قرقیزستان، کشورهای حوزه GCC، مالزی و تایلند رسیده است. گام بعدی، ورود به بازارهای آفریقاست. این گسترش جغرافیایی حاصل تقویت تیم صادراتی، استفاده از دفاتر خارجی برای معرفی محصولات جدید و تمرکز بر کالاهای شاخص همچون مینیکَُن، خامه قنادی و محصولات آردی است.
ظرفیتهایی که نباید نادیده گرفت
صنعت شیرینی و شکلات ایران ظرفیت بالایی دارد و از نظر حجم صادرات، گاهی از صنایع بزرگی چون لبنیات هم جلو میزند. مزیت مهم این صنعت، امکان ایجاد نوآوری با سرمایهگذاری نسبتاً کمتر است. قدرت یک واحد R&D خلاق میتواند با ترکیب مواد اولیه و توجه به ترندهای جهانی، محصولاتی ارائه دهد که هم در داخل و هم در بازارهای خارجی جذابیت داشته باشند. و شاید مهمتر از همه، اینکه سهم عمده بازار این محصولات را کودکان تشکیل میدهند؛ مصرفکنندگانی که حتی در بحرانهای اقتصادی، کمتر از سبد غذایی خانوار حذف میشوند.